زندگی در نظرم

خاستگاهیست که افکارِ تو را

به پریشانی یک واهمه محدود کند

جای هر تجربه یک شرم که در جلد تو فریاد زند

سخت شادی و چه سود

فصل هر مرغِ بهاری به خزان می گرود

زندگی فاجعه ای کوتاه است

شغل پر مشغله ی شخم زدن را داراست

و در آن تا به خودت می آیی

سرخی چیره ی صد زخم به رویت پیداست

زندگی شرطِ دگردیسی از بنده به ماست

جای فریادِ تک اندیشان نیست

هر که از خویشی خود دم بزند رو به فناست

تو در این محبسِ نفرین شده ی آدمیان

بی ریا باش و بر این اصل بمان

زندگی نیست همان واژه ی کفر آمیزی

که تو با آن به تن حادثه ها می تازی

فکر آن لحظه مباش

که چه شد

و چه را می بازی

زندگی در نظرم

جای کندوهاییست

که در آن یک تنه از زهر عسل می سازی

3 واکنش به زندگی در نظرم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به نام خدا


بهمن کیاست هستم

زاده ی کویرم

گه گاهی دست به

قلم می برم و گاهی

موسیقی می سازم

آثاری چنداز کارهایم

را در این وبسایت

به شما تقدیم می کنم


اینستاگرام من