برخیز که یک سالِ دگر می گذرد

هر بادِ خنک چشم به در می گذرد

برخیز که این فصلِ زمستانی ما

عاشق شده با دیده ی تر می گذرد

سرزنده و تن چابک و بی چون و چرا

چون شاهِ جهان تاج به سر می گذرد

خود گمشده در همهمه ی سبزِ بهار

امسال چه بی صوت و خبر می گذرد

نوروز چو شد دل پی شیراز و شراب

چون صاعقه با قصدِ سفر می گذرد

با این چمن و گلشن و مرغان بهار

یک ثانیه بی عشق مگر می گذرد

این شعر رو به مناسبت نوروز ۹۰ سرودم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به نام خدا


بهمن کیاست هستم

زاده ی کویرم

گه گاهی دست به

قلم می برم و گاهی

موسیقی می سازم

آثاری چنداز کارهایم

را در این وبسایت

به شما تقدیم می کنم


اینستاگرام من