مرا دریاب

اگر زهرم اگر قندم

اگر بیهوده می خندم

مرا دریاب زیرا من

ندارم جز تو پیمانی

که برگردم به اصل خویش و

ایامی که در این خانه سر کردم

نه در دشت طلا غرقم

نه در کوه بلا عاجز

پشیمان از درون جان

و آن جامی که رد کردم

مرا دریاب زیرا من

فریب این و آن خوردم

فریب هیبت و اعجاز آن رنگین کمان خوردم

چه خوش می خواند مرغ شب

ولی افسوس کز این نغمه ها

چیزی به جز خوابی نمی ماند

دگر این بلبل خوش خنده مصراعی نمی خواند

مرا دریاب زیرا این تن زخمی

مرا از خویش می راند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به نام خدا


بهمن کیاست هستم

زاده ی کویرم

گه گاهی دست به

قلم می برم و گاهی

موسیقی می سازم

آثاری چنداز کارهایم

را در این وبسایت

به شما تقدیم می کنم


اینستاگرام من