بگو چی کم داشتم ، که به تو دل دادم

شهدِ این زندگیو ، به هلاهل دادم

بگو چی کم داشتم ، که تو رو بوسیدم

اوج بیماری و تب ، خم شدم پوسیدم

بگو چی کم داشتم ، که اسیرِ تو شدم

مستِ تاریکی اون ، طبعِ پیرِ تو شدم

بگو چی کم داشتم ، که تو نبضم بودی

سنگِ پیشِ پای ، راهِ سبزم بودی

بگو چی کم داشتم ، که نگاهت کردم

لطفِ بی منتمو ، ذبحِ آهت کردم

بگو چی کم داشتم ، که به تو خندیدم

توی آغوشِ ستم ، مُردمو گندیدم

بگو چی کم داشتم ، که شبام مال تو بود

روحم از چشمِ بدت ، اگه داغونه چه سود

بگو چی کم داشتم ، که فدای تو شدم

خام و قربونی هر ، هوی و های تو شدم

بگو چی کم داشتم ، که بلا سهمِ منه

یاد اون سرخوشیا ، منو از جا می کنه

بگو چی کم داشتم ، بگو یارِ بی وفام

حالا که حرمتی نیست ، حالا که دست به دعام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به نام خدا


بهمن کیاست هستم

زاده ی کویرم

گه گاهی دست به

قلم می برم و گاهی

موسیقی می سازم

آثاری چنداز کارهایم

را در این وبسایت

به شما تقدیم می کنم


اینستاگرام من