غزل جدیدم با عنوان (( سوی تو )) تقدیم به شما :
باز هم سیلِ غمم کیسه کشِ جوى تو شد
سینه آکنده ز عطرِ تنِ خوش بوى تو شد
از کدامین قفس و سایه هراسى اى دوست
یک سبد چشم و سر و دست و قدم سوى تو شد
منِ بیچاره ى سرگشته و مبهوت که هیچ
باد هم مست و خراباتى گیسوى تو شد
در کمندِ نگهت هستم و میدان دلم
سخت تسلیمِ برازندگى گوى تو شد
خانه ام از گذرت نورِ صد آئینه گرفت
روحِ پژمرده ى من زنده به جادوى تو شد
گشت آسوده و عمرى به گدایی منشست
آن که ذاتش به رهِ بندگى خوى تو شد