آرشیو ماهانه ژانویه 2018

غزل جدیدم با عنوان (( برگ سبز متانت )) تقدیم به شما :

برگ سبز متانت

تو ای بهانه ی محبوبِ هر که دل در بند

به سوزِ زمزمه ی عارفانه ات سوگند

من از هوای تو پَر می کشم به شیدایی

نمی شود ز درِ آشیانه ات دل کند

طلوعِ ماهِ دو چشمت افولِ هشیاریست

مرا به نعره ی مستانه می دهد پیوند

تو روحِ مشربه ی جمعِ میگسارانی

چو برگِ سبزِ متانت لطیف و بی مانند

و شهدِ شربتِ روحانی تو می آرد

به کامِ تلخِ پُر از خونِ این مریدان قند

من از تبارِ خیابانِ چنگ و دندانم

به ریسمانِ وصالت نمی رسم هر چند

به نام خدا


بهمن کیاست هستم

زاده ی کویرم

گه گاهی دست به

قلم می برم و گاهی

موسیقی می سازم

آثاری چنداز کارهایم

را در این وبسایت

به شما تقدیم می کنم


اینستاگرام من