شورِ تو رازِ دیگریست
چنگِ تو سازِ دیگریست
آن دستهای جان سپر
آغوشِ بازِ دیگریست
محراب اگر اینجا بُود
آنجا نمازِ دیگریست
در وادی خوش صحبتان
نطقت فرازِ دیگریست
گیسوی پرچم گونه ات
در اهتزازِ دیگریست
یک لحظه استشمام تو
الحق نیازِ دیگریست
بیهوده می کوشم چرا
اخمِ تو نازِ دیگریست
من تارکِ دنیا ولی
حرصِ تو آزِ دیگریست
جانم فدای دیده ات
سِحرت مَجازِ دیگریست
نا کام و گریان مانده ام
این ره درازِ دیگریست