غزل جدیدم تقدیم به شما :
شاید دهانِ بسته ی ما پر ثمر شود
گوشِ زمانه از نفسش کور و کر شود
بی مهری و قساوتِ دوران بمیرد و
انسان برای قلبِ یتیمش پدر شود
دستی بگیرد هر که به میزان وسعِ خویش
تا روزگارِ خلقِ تهی مایه سر شود
در سایه سار معرفت و عشق و همدلی
هر سختی و فشار و غمی بی اثر شود
ای باغبانِ عاطفه فریاد و ناله کن
شاید نهالِ خفته ی وجدان خبر شود
شاید هوای مرده ی این تیره مردمان
در خلوتِ بهاری گل تازه تر شود