سوختن

غزل جدیدم با عنوان (( سوختن )) تقدیم به شما :

سوختن

پریشان گشتم و پیمانه ام سوخت

سرود و نغمه ی مستانه ام سوخت

به چادر عادتم دادند و ناگه

در این دنیای مهلک خانه ام سوخت

من از مرزِ خودم پیشی گرفتم

به یک دم شوکتِ شاهانه ام سوخت

رها بودم ز قید و بندِ دنیا

قناعت های معصومانه ام سوخت

نه رؤیایی نه پروازی نه شمعی

ولی بال و پرِ پروانه ام سوخت

گمان بردی که من سنگِ صبورم

چو بر من تکیه کردی شانه ام سوخت

به نام خدا


بهمن کیاست هستم

زاده ی کویرم

گه گاهی دست به

قلم می برم و گاهی

موسیقی می سازم

آثاری چنداز کارهایم

را در این وبسایت

به شما تقدیم می کنم


اینستاگرام من