آرشیو ماهانه آگوست 2014

غزل جدیدم با عنوان قبله گاه تقدیم به شما:

قبله گاه

چشمِ تو با دیده ام گاهی مدارا می کند

زخم های کهنه ی من را هویدا می کند

خنده های دلنشینت باعثِ شر می شود

باطنِ دیوانه ام راسخت رسوا می کند

گلعذاران در نبودت نغمه ی خون سر دهند

باد گرداگرد گیسوی تو بلوا می کند

کشته ی پروازِ عشقیم و نمی دانم چرا

آتشت پروانه ها را بی محابا می کند

قبله گاهِ زهدِ من از هر گزندی ایمن است

تا که از جنسِ تو ایمانی مهیا می کند

تا نفس در سینه دارم پیرِ کنعانِ دلم

یوسفِ گمگشته اش را در تو پیدا می کند

به نام خدا


بهمن کیاست هستم

زاده ی کویرم

گه گاهی دست به

قلم می برم و گاهی

موسیقی می سازم

آثاری چنداز کارهایم

را در این وبسایت

به شما تقدیم می کنم


اینستاگرام من